نقش منیزیم در تنظیم ایمنی، التهاب، بیماری‌های عفونی و سرطان (قسمت اول)

نقش منیزیم در تنظیم ایمنی، التهاب، بیماری‌های عفونی و سرطان (قسمت اول)

منیزیم یکی از مواد معدنی ضروری برای سلامت بدن است که نقش مهمی در تنظیم بسیاری از فرآیندهای زیستی دارد. این ماده معدنی به‌ویژه در تقویت سیستم ایمنی بدن و کاهش التهاب‌ها تاثیرگذار است. مطالعات علمی نشان داده‌اند که کمبود منیزیم می‌تواند آسیب‌های جدی به عملکرد سیستم ایمنی وارد کند و بدن را در معرض خطر ابتلا به بیماری‌های عفونی و حتی سرطان قرار دهد. در این مقاله، به بررسی نقش منیزیم در تقویت سیستم ایمنی، التهاب‌ها و ارتباط آن با بیماری‌های عفونی و سرطان خواهیم پرداخت.

اهمیت منیزیم در بدن

منیزیم (Mg) دومین کاتیون فراوان درون سلول‌های بدن بعد از پتاسیم و چهارمین عنصر فراوان در بدن انسان است. در زمان تولد، بدن انسان دارای ۷۶۰ میلی‌گرم منیزیم است که در سن ۴ تا ۵ ماهگی به حدود ۵ گرم افزایش می‌یابد. مقدار کل منیزیم در بدن بین ۲۰ تا ۲۸ گرم متغیر است و بیش از ۹۹٪ آن درون سلول‌ها قرار دارد.

محل اصلی ذخیره‌سازی منیزیم، استخوان‌ها هستند که حدود ۵۰٪ تا ۶۵٪ از کل منیزیم بدن را شامل می‌شوند. این عنصر به همراه کلسیم و فسفر در ساختار اسکلت نقش دارد. منیزیم همچنین در بافت‌های عضلانی نرم و اندام‌ها توزیع شده و حدود ۳۴٪ تا ۳۹٪ از کل منیزیم بدن را تشکیل می‌دهد. درصد کمی از منیزیم (کمتر از ۱٪ تا ۲٪)، در خون و مایعات خارج سلولی یافت می‌شود.

نقش منیزیم در فرآیندهای بیولوژیکی

منیزیم به‌عنوان یک کوفاکتور حیاتی در بیش از ۶۰۰ فرآیند بیولوژیکی نقش دارد. این فرآیندها شامل تنظیم چرخه سلولی، تمایز، آپوپتوز و ساختار اسیدهای نوکلئیک است.

منیزیم با ترکیبات دارای بار منفی مانند فسفات‌ها ترکیب شده و در بیوشیمی تولید انرژی، سنتز پروتئین و گلیکولیز نقش کلیدی دارد. این عنصر بر تحریک‌پذیری نورون‌ها، عملکرد عضلانی و حفظ ریتم قلب نیز تأثیرگذار است.

ارتباط منیزیم با سیستم ایمنی

تحقیقات نشان داده‌اند که منیزیم نقش مهمی در عملکرد سلول‌های ایمنی T دارد. این سلول‌ها در شناسایی و از بین بردن پاتوژن‌ها و سلول‌های سرطانی نقش کلیدی ایفا می‌کنند. کمبود منیزیم ممکن است به ضعف سیستم ایمنی، به‌ویژه در افراد سالمند و ورزشکاران، منجر شود. این عنصر همچنین در تنظیم پاسخ‌های ایمنی ذاتی و اکتسابی مؤثر است. به‌عنوان مثال، منیزیم به تولید ایمونوگلوبولین کمک کرده و برای سنتز ویتامین D، که نقش کلیدی در پاسخ ایمنی دارد، ضروری است.

تأثیر کمبود منیزیم بر التهاب و بیماری‌ها

کمبود منیزیم می‌تواند باعث افزایش التهاب سیستمیک شود که با سطوح بالای فاکتور نکروز تومور (TNF)-α و سیتوکین‌های پیش‌التهابی مشخص می‌شود. این کمبود با شرایطی مانند اختلال عملکرد اندوتلیال، استرس فیزیولوژیکی و سندروم‌های التهابی همراه است. مطالعات نشان داده‌اند که مصرف مکمل‌های منیزیم می‌تواند تولید سیتوکین‌های پیش‌التهابی را کاهش داده و از انتقال NF-κB جلوگیری کند. این عملکردها باعث کاهش التهاب و بهبود پاسخ ایمنی می‌شوند.

نقش منیزیم در فعالیت‌های سلولی و آنزیمی

در سلول‌های پستانداران، بسیاری از آنزیم‌ها به منیزیم به‌عنوان یک کوفاکتور وابسته هستند. این عنصر در حفظ ساختار فعال DNA، RNA و ATP نقش اساسی دارد. همچنین، منیزیم در تنظیم پیام‌رسان‌های ثانویه، تعادل بارهای الکتریکی و عملکرد ناقل‌ها و کانال‌های یونی مشارکت دارد. از جمله تأثیرات آن، تنظیم سطح “کلسیم آزاد داخل سلولی” و pH داخل سلولی است که در فرآیندهایی مانند انقباض سلولی، ترشح، حرکت و تکثیر سلولی اهمیت دارند.

منیزیم و بیماری‌های مرتبط با کمبود آن

کمبود منیزیم با پاتولوژی‌های مختلفی از جمله آسم، دیابت نوع ۲، هایپرلیپیدمی، آترواسکلروز و پرفشاری خون مرتبط است. این کمبود همچنین ممکن است باعث بروز شرایطی مانند صرع، میگرن، اختلال عملکرد عضلانی و از دست دادن استخوان شود. بسیاری از افراد بستری‌شده با بیماری‌های حاد دچار کمبود منیزیم هستند که معمولاً ناشی از از دست دادن این عنصر از طریق کلیه‌ها یا مصرف داروها است.

منیزیم در تغذیه و منابع آن

منیزیم به‌طور گسترده در منابع غذایی مختلفی مانند دانه‌ها، حبوبات، آجیل (مانند بادام و بادام‌زمینی)، غلات کامل (مانند برنج قهوه‌ای)، برخی میوه‌ها و کاکائو یافت می‌شود. با این حال، استفاده از روش‌های کشاورزی که شامل استفاده از کودهای با غلظت‌های بالای پتاسیم و آمونیوم است، به کاهش منیزیم در غذاها کمک کرده است.

در بدن انسان بالغ، حدود ۶۰٪ از کل منیزیم در سیستم اسکلتی ذخیره شده و به‌عنوان یک مخزن برای حفظ غلظت منیزیم در خون عمل می‌کند.

مقدار مصرف روزانه توصیه‌شده منیزیم (RDA)

مقدار مصرف روزانه توصیه‌شده (RDA) برای منیزیم در بزرگسالان برابر با ۴.۵ میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن است. این مقدار در شرایط خاص مانند دوران بارداری، شیردهی یا پس از بیماری‌های ناتوان‌کننده افزایش می‌یابد. بررسی‌های اخیر نشان می‌دهند که میانگین مصرف منیزیم در کشورهای غربی معمولاً کمتر از مقدار توصیه‌شده است.

منابع غذایی منیزیم

مصرف منیزیم به ترکیب غذا و همچنین غلظت منیزیم موجود در آب آشامیدنی بستگی دارد. منابع غذایی غنی از منیزیم شامل موارد زیر است:

  • سبزیجات برگ سبز (مانند اسفناج و کلم بروکلی)
  • غلات کامل
  • دانه‌ها و آجیل
  • حبوبات

مواد غذایی مانند شکلات، سبزیجات، میوه‌ها، گوشت و ماهی نیز حاوی مقادیر متوسط منیزیم هستند، اما محصولات لبنی معمولاً مقدار کمتری منیزیم دارند. همچنین، آب آشامیدنی، به‌ویژه آب سخت، می‌تواند منبع مهمی از منیزیم باشد؛ به‌عنوان مثال، آب سخت ممکن است حاوی تا ۳۰ میلی‌گرم منیزیم در هر لیتر باشد.

تأثیر فرآوری و پخت بر محتوای منیزیم

فرآیندهای تصفیه و فرآوری مواد غذایی می‌توانند محتوای منیزیم را تا ۸۵٪ کاهش دهند. همچنین، روش‌های پخت مانند جوشاندن، کاهش قابل توجهی در محتوای منیزیم غذا ایجاد می‌کنند. این کاهش‌ها می‌توانند یکی از دلایل بروز کمبود منیزیم در برخی جوامع باشند.

نقش کلیه در تنظیم سطح منیزیم

کلیه نقش اساسی در تنظیم سطوح منیزیم بدن ایفا می‌کند و غلظت بهینه آن را در جریان خون حفظ می‌نماید. به طور معمول:

  • حدود ۸۰٪ از منیزیم پلاسما قابل فیلتر شدن است.
  • روزانه تقریباً ۸۴ میلی‌مول منیزیم فیلتر می‌شود.
  • حدود ۹۵٪ از منیزیم فیلتر شده توسط کلیه بازجذب می‌شود.

بازجذب منیزیم در بخش‌های مختلف کلیه به صورت زیر انجام می‌شود:

  • ۱۵–۲۰٪ در توبول‌های پروکسیمال
  • ۶۵–۷۵٪ در بخش ضخیم صعودی حلقه هانله (TALH)
  • باقی‌مانده در توبول‌های دیستال

در نهایت، تنها مقدار اندکی منیزیم (۳–۵ میلی‌مول) از طریق ادرار دفع می‌شود.

 

ارتباط رژیم غذایی کم‌منیزیم با بیماری‌ها

مطالعات نشان داده‌اند که رژیم غذایی با منیزیم کم می‌تواند خطر ابتلا به عفونت‌های ویروسی را افزایش دهد و توسعه سلول‌های سرطانی متاستاتیک را تسریع کند. تحقیقات اخیر همچنین نشان‌دهنده ارتباط کمبود منیزیم با التهاب و استرس اکسیداتیو ناشی از COVID-19 بوده است.

تأثیر استرس اکسیداتیو بر بیماری‌های مزمن

در دو دهه گذشته، تحقیقات گسترده نشان داده‌اند که استرس اکسیداتیو مداوم می‌تواند منجر به التهاب مزمن شود. این فرآیند به نوبه خود نقش مهمی در توسعه بیماری‌های مزمن ایفا می‌کند، از جمله:

  • سرطان
  • دیابت
  • بیماری‌های قلبی-عروقی
  • بیماری‌های عصبی و ریوی

استرس اکسیداتیو همچنین می‌تواند منجر به فعال شدن فاکتورهای رونویسی مختلف شود که پیامدهای زیر را در پی دارد:

  • بیان بیش از ۵۰۰ ژن شامل ژن‌های مربوط به:
    • فاکتورهای رشد
    • سیتوکین‌های التهابی
    • کموکین‌ها
    • مولکول‌های چرخه سلولی و ضدالتهابی

این فرآیند، مسیرهای التهابی را فعال می‌کند که می‌توانند:

  • سلول‌های نرمال را به سلول‌های توموری تبدیل کنند.
  • بقای سلول‌های توموری، تکثیر، مقاومت به شیمی‌درمانی و تابش، تهاجم و آنژیوژنز را تقویت کنند.
  • سلول‌های بنیادی توموری را حفظ کنند.

به طور کلی، ارتباط بین استرس اکسیداتیو، التهاب مزمن و سرطان بسیار قوی است.

نقش منیزیم در عملکرد سیستم ایمنی

نقش منیزیم در سیستم ایمنی تا مدت‌ها ناشناخته بود. با این حال، اخیراً لوتشر و همکارانش در تحقیقات پیش‌بالینی و بالینی، اهمیت منیزیم را در تنظیم عملکرد ایمنی بررسی کردند. یافته‌های آن‌ها نشان داد که منیزیم برای عملکرد صحیح پروتئین سطح سلولی در لنفوسیت‌های CD8+ T ضروری است. این پروتئین، به نام LFA-1 (آنتی‌ژن مرتبط با عملکرد لنفوسیت)، نقشی حیاتی در پاسخ‌های ایمنی ایفا می‌کند.

نقش LFA-1 و منیزیم در عملکرد سیستم ایمنی

LFA-1 به‌عنوان یک پروتئین سطحی تراغشایی، نقش کلیدی در تنظیم عملکرد لنفوسیت‌های T و ارتباط با ماتریس خارج‌سلولی ایفا می‌کند. این پروتئین، که به گروه اینتگرین‌ها تعلق دارد، در فرآیندهای مختلفی از جمله انتقال لنفوسیت‌ها از رگ‌های خونی به بافت‌های هدف و آغاز سیگنال‌دهی در سلول‌های T نقش دارد. به‌طور خاص، LFA-1 اطلاعات موجود در میکرو محیط سلولی را پردازش کرده و به تنظیم پاسخ‌های ایمنی کمک می‌کند.

در تحقیقات بالینی، لوتشر و همکارانش نشان دادند که سطح پایین منیزیم در سرم با بیماری‌های پیشرفته‌تر و کاهش طول عمر در بیمارانی که تحت درمان با CAR T cells و آنتی‌بادی‌های مهارکننده نقاط کنترل ایمنی قرار داشتند، مرتبط است. کاهش منیزیم می‌تواند باعث تسریع پیشرفت بیماری و کاهش بقا شود. این یافته‌ها بر اهمیت منیزیم در عملکرد صحیح سیستم ایمنی تأکید دارند.

منیزیم و تحریک عملکرد لنفوسیت‌های T

پاسخ ایمنی مؤثر توسط لنفوسیت‌های T، به‌ویژه لنفوسیت‌های CD8+ T، تا حد زیادی به حضور منیزیم وابسته است. منیزیم با حمایت از عملکرد LFA-1 به‌عنوان یک عامل تعیین‌کننده در سیگنال‌دهی سلولی، نقش کلیدی در افزایش توانایی این سلول‌ها برای شناسایی و نابودی سلول‌های سرطانی دارد.

منیزیم همچنین تأثیر قابل‌توجهی در:

ایمنی‌درمانی شامل روش‌هایی مانند مهار نقاط کنترل ایمنی، درمان سلولی پذیرشی و واکسن‌سازی سرطان است که موفقیت آن‌ها به تعادل منیزیم در بدن وابسته است.

اثرات کمبود منیزیم بر ایمنی و التهاب

کمبود منیزیم، که در افراد مسن شایع‌تر است، به‌طور مستقیم با افزایش التهاب و استرس اکسیداتیو مرتبط است. این وضعیت با مکانیسم‌های زیر میانجی‌گری می‌شود:

  • فعال‌سازی گیرنده NMDA
  • فعال‌سازی NF-κB
  • تقویت مسیرهای پیش‌التهابی

همچنین، در موارد کمبود منیزیم:

  • تعداد نوتروفیل‌ها و عملکرد فاگوسیتوز تغییر می‌کند.
  • واکنش‌های ایمنی خاص کاهش می‌یابد.
  • التهاب به‌طور قابل‌توجهی افزایش می‌یابد.

یکی از شواهد قوی برای اهمیت منیزیم در ایمنی، شناسایی سندرم XMEN (کمبود ایمنی مرتبط با منیزیم) است. این وضعیت ژنتیکی با عفونت‌های مزمن ویروس اپشتین-بار (EBV) و سرطان‌های ناشی از آن مرتبط است و نقش حیاتی منیزیم در سیستم ایمنی را تأیید می‌کند.

مزایای تأمین کافی منیزیم

مصرف منیزیم کافی می‌تواند اثرات مثبت زیادی بر سلامت سیستم ایمنی داشته باشد، از جمله:

  • بهبود عملکرد ریه‌ها و کاهش علائم آسم
  • افزایش سنتز ایمونوگلوبولین‌ها (Ig)
  • کاهش التهاب و تنظیم پاسخ‌های ایمنی

به‌طور کلی، منیزیم یک کوفاکتور ضروری برای فرآیندهای بیولوژیکی حیاتی، از جمله تنظیم تعادل و فعال‌سازی سیستم ایمنی، محسوب می‌شود. حفظ سطح مناسب منیزیم در بدن می‌تواند به کاهش بیماری‌های التهابی، افزایش مقاومت در برابر عفونت‌ها و بهبود نتایج درمانی در بیماران مبتلا به سرطان کمک کند.

نتیجه‌گیری

در این بخش از مقاله، روشن شد که منیزیم نه‌تنها در تنظیم سیستم ایمنی بدن نقش مهمی ایفا می‌کند، بلکه کمبود آن می‌تواند باعث ایجاد اختلالات جدی در عملکرد این سیستم، افزایش التهاب‌ها و افزایش خطر ابتلا به بیماری‌های عفونی و سرطان‌ها شود. بنابراین، حفظ سطوح مناسب منیزیم در بدن می‌تواند به‌عنوان یکی از اقدامات پیشگیرانه در مقابله با بیماری‌ها و تقویت ایمنی بدن مورد توجه قرار گیرد. در بخش‌های بعدی، به بررسی جزئیات بیشتر و راه‌های تأمین منیزیم در رژیم غذایی خواهیم پرداخت.

منبع:

Ashique, Sumel, et al. “A narrative review on the role of magnesium in immune regulation, inflammation, infectious diseases, and cancer.” Journal of Health, Population and Nutrition 42.1 (2023): 74.

متیل سولفونیل متان (MSM)

متیل سولفونیل متان (MSM)

متیل سولفونیل متان (Methylsulfonylmethane) یک ترکیب ارگانیک حاوی گوگرد است که به طور طبیعی در میوه‌ها، سبزیجات، حبوبات، حیوانات و در انسان‌ها به مقدار کم یافت می‌شود. همچنین این ترکیب در گیاهانی از جمله دم اسب (Equisetem arvense) وجود دارد. متیل سولفونیل متان (MSM) یک متابولیت دی‌ متیل‌ سولفوکسید (DMSO) است و برخی از خواص مشابه DMSO را نیز دارد MSM .یک ترکیب جامد محلول در آب است و با نام‌های دیگر مانند بیس ‌متیل سولفونیل متان یا متیل‌ سولفون شناخته می‌شود.

عملکرد و فارماکولوژی

در مورد فارماکوکینتیک MSM در انسان‌ها اطلاعات کمی موجود است. مشاهده شده، هنگامی که MSM به خوکچه‌‌های هندی خورانده می‌شود، گروه سولفور MSM با متیونین و سیستئین پروتئین‌ها ترکیب می‌شود. در مطالعه‌ای که روی یک مرد 62 ساله با استفاده از اسپکتروسکوپی رزونانس مغناطیسی پروتون انجام شد، پس از خوردن MSM، این ماده در مغز فرد آشکار گردید. بنابراین به نظر می‌رسد که MSM جذب خون می‌شود و می‌تواند از سد مغزی عبور کند.

کاربرد و اندیکاسیون

موارد کاربرد ذکرشده برای MSM عبارتند از: تسکین درد، به ویژه در آرتریت، تنظیم سیستم ایمنی در اختلالات خودایمنی، ترمیم عضله، کمک به خواب و درمان دیابت. همچنین مطالعات بسیار مقدماتی نشان می‌دهند که MSM ممکن است اثرات ضد سرطانی داشته باشد.

  • موارد منع مصرف:

افرادی که حساسیت شناخته‌شده به محصولات حاوی MSM دارند، نباید از آن استفاده کنند.

  • موارد احتیاط:

زنان باردار و مادران شیرده باید از مصرف MSM اجتناب کنند.

  • عوارض جانبی:

عوارض جانبی گزارش‌شده شامل تهوع، اسهال و سردرد است.

  • اوردوز:

هیچ گزارشی از مصرف بیش از حد این ماده وجود ندارد.

  • دوز و نحوه مصرف:

دوزهایی که معمولاً برای MSM استفاده می‌شود، بین 1 تا 3 گرم در روز است.

نتیجه‌گیری

در حالی که شواهد کافی برای اثبات تمام اثرات درمانی MSM در بیماری‌ها و مشکلات مختلف بدن وجود ندارد، تحقیقات مقدماتی حاکی از آن است که این ترکیب ممکن است در تسکین درد، تقویت سیستم ایمنی، و بهبود سلامت عمومی مؤثر باشد. تحقیقات بیشتر در این زمینه برای درک بهتر اثرات MSM و کاربرد آن در درمان بیماری‌های مختلف ضروری است.

سیلیکون در بدن: ویژگی‌ها، عملکرد و کاربردها

سیلیکون در بدن: ویژگی‌ها، عملکرد و کاربردها

سیلیکون یکی از عناصر کلیدی و پرکاربرد در طبیعت است که معمولاً با فناوری و مواد صنعتی مرتبط می‌شود. اما آیا می‌دانستید که این عنصر نقشی اساسی در عملکرد بدن انسان نیز ایفا می‌کند؟ سیلیکون، علاوه بر اینکه در تقویت ساختار استخوان‌ها و بافت‌های پیوندی نقش دارد، می‌تواند به بهبود سلامت پوست، مو و حتی تنظیم فرآیندهای زیستی کمک کند. با اینکه اغلب به مواد معدنی مانند کلسیم و آهن توجه بیشتری می‌شود، سیلیکون نیز به‌عنوان یک ریزمغذی ضروری شناخته شده است. در این مقاله به بررسی جامع ویژگی‌ها، عملکرد و کاربردهای سیلیکون در بدن انسان می‌پردازیم و اهمیت آن را در حفظ سلامت کلی بدن آشکار می‌سازیم.

ویژگی‌ها و جایگاه سیلیکون

سیلیکون، با عدد اتمی 14 و نماد شیمیایی Si، یک عنصر غیر فلزی است. در جدول تناوبی، سیلیکون در گروه مشابهی با کربن قرار دارد و وابستگی نزدیکی نیز به آن دارد. این عنصر یکی از فراوان‌ترین مواد در پوسته زمین است و معمولاً در ترکیب با اکسیژن و به شکل سیلیکات‌ها یافت می‌شود.

نقش سیلیکون در بدن

سیلیکون به عنوان یک ماده مغذی ضروری برای گیاهان و حیوانات شناخته می‌شود. مطالعات روی جوجه‌ها و موش‌های صحرایی نشان داده‌اند که کمبود سیلیکون می‌تواند تأثیرات منفی بر ساختار استخوان‌ها و غضروف‌ها داشته باشد. برای مثال، در حیواناتی که رژیم غذایی آن‌ها سیلیکون کمی داشته، ناهنجاری‌هایی در ساختار جمجمه و استخوان‌های بلند مشاهده شده است.

منابع غذایی سیلیکون

میزان دریافت روزانه سیلیکون در انسان‌ها معمولاً بین 20 تا 50 میلی‌گرم است. غلات کامل و تصفیه‌نشده با محتوای فیبر بالا از جمله منابع غنی سیلیکون هستند؛ در حالی که غذاهای حیوانی این ماده را به میزان کمتری تأمین می‌کنند. سیلیکون موجود در رژیم غذایی عمدتاً به شکل سیلیکا (اکسید سیلیکون) است که جذب محدودی دارد.

عملکرد و جذب سیلیکون در بدن

سیلیکون بیشتر در بافت‌های پیوندی بدن مانند استخوان‌ها، تاندون‌ها، نای، آئورت، پوست، مو و ناخن تجمع می‌یابد. با این حال، جذب سیلیکون از رژیم غذایی به نوع ترکیب آن مرتبط است و تفاوت زیادی میان اشکال مختلف آن وجود دارد. این عنصر عمدتاً از طریق ادرار از بدن دفع می‌شود.

موارد منع مصرف و احتیاط

افرادی که به محصولات حاوی سیلیکون حساسیت دارند، نباید از آن استفاده کنند. همچنین، مصرف بیش از حد سیلیکون می‌تواند منجر به تشکیل سنگ‌های کلیوی شود. افراد مبتلا به سنگ‌های کلیوی باید در استفاده از مکمل‌های سیلیکون احتیاط کنند و پیش از مصرف با پزشک مشورت نمایند.

دوز و نحوه مصرف سیلیکون

اطلاعات کافی برای تعیین دوز مرجع رژیمی (DRIs) سیلیکون در دسترس نیست. این عنصر معمولاً به شکل سیلیکا یا تری‌سیلیکات منیزیم در مکمل‌ها وجود دارد. علاوه بر این، ساقه گیاه دم اسب به‌عنوان یک منبع طبیعی سیلیکون در طب سنتی و داروهای هومئوپاتیک استفاده می‌شود.

نتیجه‌گیری:

سیلیکون در بدن انسان فراتر از یک عنصر معدنی ساده عمل می‌کند؛ این عنصر به‌طور مستقیم در تقویت استخوان‌ها، سلامت بافت‌ها و زیبایی پوست و مو تأثیرگذار است. اگرچه پژوهش‌ها درباره کاربردهای دقیق آن هنوز در حال تکمیل هستند، شواهد اولیه نشان می‌دهند که مصرف مناسب سیلیکون می‌تواند به پیشگیری از برخی مشکلات مرتبط با استخوان و مفاصل کمک کند. آگاهی از منابع غذایی غنی از سیلیکون و استفاده درست از مکمل‌های آن، می‌تواند راهکاری موثر برای بهبود سلامت کلی بدن باشد. این عنصر کم‌نظیر، پلی میان علم و سلامت انسان است که پتانسیل‌های آن هنوز به‌طور کامل کشف نشده است.

حافظه در سلولهای غیر مغزی: شگفتی علم در بدن انسان

حافظه در سلولهای غیر مغزی: شگفتی علم در بدن انسان

حافظه، که همواره با مغز و نورون‌های عصبی مرتبط بود، اکنون با یافته‌های علمی جدید در حال دگرگونی است. مطالعات نشان می‌دهد که سلولهای غیر مغزی نیز می‌توانند نقشی مشابه با نورون‌ها در ذخیره و بازیابی اطلاعات ایفا کنند. این یافته‌ی شگفت‌انگیز، درک ما از فرآیندهای یادگیری و حافظه را از محدوده مغز فراتر برده و به سایر سلولهای بدن گسترش داده است. این پژوهش‌ها نه‌تنها چشم‌اندازهای جدیدی در علم حافظه باز کرده‌اند، بلکه می‌توانند در آینده راهکارهای نوینی برای درمان اختلالات مرتبط با حافظه ارائه دهند. در این مقاله، به بررسی نقش حافظه در سلولهای غیر مغزی و اهمیت آن در بدن انسان می‌پردازیم.

خاطرات تنها در مغز نیستند

مطالعات جدید نشان داده‌اند که حافظه و یادگیری محدود به سلولهای مغزی نیستند. پژوهشی بر روی سلولهای غیر مغزی مانند بافت کلیه و عصبی نشان می‌دهد که این سلولها نیز می‌توانند اطلاعات را ذخیره کرده و به یاد بیاورند. این یافته‌ها افق جدیدی برای درک فرآیندهای حافظه و یادگیری و همچنین درمان اختلالات مرتبط ایجاد کرده‌اند.

حافظه در سلولهای غیر مغزی: مشابهت با نورون‌ها

این تحقیق بر عملکرد حافظه در سلولهای غیر مغزی تمرکز داشت و نشان داد که سلولهایی خارج از مغز نیز می‌توانند فرآیندهای مشابه نورون‌ها را از خود نشان دهند. این سلولها قادر به ذخیره و بازخوانی اطلاعات به‌طور مؤثر هستند. چنین کشفی ما را به این باور می‌رساند که یادگیری و حافظه تنها به مغز محدود نمی‌شوند و دیگر سلولهای بدن نیز در این فرآیندها نقشی اساسی دارند.

  • یادگیری با تأثیر «اثر فاصله‌گذاری»

یکی از محورهای کلیدی این پژوهش، بررسی نقش ویژگی عصبی معروف به «اثر فاصله‌گذاری» بود. این اثر نشان می‌دهد که اطلاعات در صورت مطالعه با فواصل زمانی معین، بهتر در ذهن باقی می‌مانند. دانشمندان بررسی کردند که آیا سلولهای غیر مغزی نیز می‌توانند از این الگو پیروی کنند.

در این آزمایش، دو نوع سلول غیر مغزی (یکی از بافت کلیه و دیگری از بافت عصبی) در معرض پالس‌های شیمیایی مشابه با سیگنال‌های نوروترنسمیتر قرار گرفتند. نتیجه نشان داد که این سلولها همان ژن «حافظه» را که در نورون‌ها فعال می‌شود، فعال کردند.

  • چگونه حافظه در سلولهای غیر مغزی شبیه‌سازی شد؟

برای ردیابی این فرآیند، پژوهشگران از مهندسی ژنتیک استفاده کردند تا این سلول‌ها پروتئینی درخشان تولید کنند که فعالیت ژن حافظه را نشان می‌داد. این ابزار به دانشمندان اجازه داد تشخیص دهند که آیا ژن حافظه در پاسخ به پالس‌های شیمیایی فعال شده یا خیر.

نکته جالب این بود که سلولهای غیر مغزی توانستند تفاوت بین پالس‌های شیمیایی تکراری و طولانی‌مدت را تشخیص دهند. مشابه نورون‌ها، آن‌ها هنگامی که پالس‌ها با فواصل زمانی مشخص ارسال می‌شدند، ژن حافظه را برای مدت طولانی‌تر و با شدت بیشتری فعال کردند.

یافته‌ها و پیامدهای آن برای سلامت و یادگیری

این پژوهش، که توسط تیمی از دانشمندان دانشگاه نیویورک انجام شد، نشان داد که توانایی یادگیری از الگوهای فاصله‌دار ممکن است یک ویژگی بنیادی در سلولهای بدن باشد. این یافته‌ها نشان می‌دهند که حافظه و یادگیری نه‌تنها محدود به مغز نیست، بلکه در سطح سلولی نیز قابل مشاهده است.

طبق اظهارات نیکولای کوکوشکین، از نویسندگان اصلی این پژوهش، درک این موضوع می‌تواند روش‌های نوینی برای بهبود یادگیری و درمان اختلالات حافظه ارائه دهد. علاوه بر این، این یافته‌ها ممکن است تأثیر عمیقی بر درمان بیماری‌هایی مانند دیابت یا سرطان داشته باشند، زیرا سلول‌ها می‌توانند الگوهای مرتبط با داروها یا رژیم‌های غذایی را به یاد آورند.

نتیجه‌گیری: یادگیری فراتر از مرزهای مغز

این تحقیق نشان می‌دهد که فرآیند یادگیری و حافظه تنها به سلولهای عصبی محدود نمی‌شوند و دیگر سلولهای بدن نیز نقشی مهم در این زمینه دارند. چنین یافته‌هایی نه‌تنها درهای جدیدی برای درمان‌های پزشکی باز می‌کنند، بلکه به درک عمیق‌تری از فرآیندهای یادگیری و حافظه منجر می‌شوند. این تحقیق که در مجله Nature Communications منتشر شده، افق‌های تازه‌ای برای تحقیقات آتی در این حوزه گشوده است.
با نگاه به آینده، باید مفهوم حافظه را فراتر از مغز در نظر بگیریم و بدن انسان را به‌عنوان شبکه‌ای پویا از ذخیره و یادگیری اطلاعات ببینیم. بررسی نقش حافظه در سلولهای غیر مغزی تنها شروعی برای درک عمیق‌تر این پدیده شگفت‌انگیز است.

منبع:

https://www.nyu.edu/about/news publications/news/2024/november/memories-are-not-only-in-the-brain–new-research-finds.html

علائم روانی در بیماران اندومتریوز مغزی

علائم روانی در بیماران اندومتریوز مغزی

اندومتریوز مغزی یک پدیده نادر است که در آن بافت‌های اندومتریوز به طور غیرمعمول در مغز یافت می‌شوند و می‌توانند تغییرات عصبی و روانی قابل توجهی ایجاد کنند. این بیماری معمولاً با علائم فیزیکی شناخته می‌شود، اما تحقیقات اخیر نشان داده‌اند که ممکن است تغییرات مغزی و اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب و نوسانات خلقی نیز در بیماران مبتلا به اندومتریوز مغزی مشاهده شوند. در این مقاله به بررسی علائم روانی در بیماران مبتلا به اندومتریوز مغزی پرداخته شده است و تلاش می‌شود تا رابطه میان تغییرات مغزی و علائم روانی ناشی از این بیماری مورد بررسی قرار گیرد.

اندومتریوز و درگیری‌های غیرمعمول آن

اندومتریوز یک بیماری زنان است که در آن غدد و بافت‌های داخلی رحم به طور غیرطبیعی در مکان‌هایی خارج از حفره رحم قرار می‌گیرند. این بافت‌ها به تغییرات هورمونی پاسخ می‌دهند و می‌توانند منجر به خونریزی داخلی، التهاب، تشکیل عروق جدید و ایجاد فیبروز شوند.
این بیماری عمدتا در زنان در سنین باروری، معمولاً بین ۲۵ تا ۲۹ سالگی تشخیص داده می‌شود، اما امکان بروز آن در نوجوانی نیز وجود دارد. شیوع اندومتریوز در میان زنان نابارور حدود ۲۵ تا ۵۰ درصد گزارش شده است و ۷۱ تا ۸۷ درصد از زنان مبتلا به درد مزمن لگنی نیز ممکن است به این بیماری دچار باشند. یائسگی، چه به صورت طبیعی و چه القایی، معمولاً باعث کاهش یا بهبود علائم اندومتریوز می‌شود.

علائم و محل‌های درگیر در اندومتریوز

بافت‌های غیرطبیعی رحم معمولاً در تخمدان‌ها، لیگامان‌های رحم، دیواره‌های راست روده و مثانه، پرده صفاق لگن، گردن رحم، لب‌ها و واژن یافت می‌شوند. در بیشتر موارد، اندومتریوز مرکزی به بخش پایینی نخاع و دم اسبی مرتبط است، اما موارد نادری از آسیب به مغز نیز گزارش شده است.
علائم این بیماری شامل درد قاعدگی، درد هنگام رابطه جنسی، مشکلات دفع مدفوع و ادرار، درد لگن، نفخ، تهوع، استفراغ، وجود خون در ادرار و مشکلات مثانه می‌شود.

رابطه بین اندومتریوز، اختلالات روانی و داروهای هورمونی

اندومتریوز می‌تواند با دارو یا جراحی درمان شود. درمان دارویی معمولاً شامل استفاده از هورمون‌هایی مانند پروژسترون، استروژن و داروهای خاص برای موارد مقاوم است. جراحی نیز برای برداشتن بافت‌های اندومتریوز به منظور کاهش علائم و افزایش احتمال باروری انجام می‌شود. با این حال، عود بیماری بسیار شایع است.
نرخ بالای عود بیماری و درگیری اعضای مختلف بدن نشان‌دهنده آن است که اندومتریوز یک بیماری سیستمیک محسوب می‌شود.

  • مفهوم “اندومتریوز مغزی” و تغییرات مغزی

تحقیقات جدید حاکی از آن است که این بیماری ممکن است باعث التهاب و تغییرات متابولیکی شود که حتی مغز را نیز تحت تأثیر قرار دهد. اصطلاح “endometriosis brain” برای توصیف این تغییرات مغزی استفاده می‌شود. تغییراتی در حجم ماده خاکستری و بیان ژن‌ها در نواحی مرتبط با درد، احساسات، شناخت و انگیزه مشاهده شده است که می‌تواند به بروز علائم روانی منجر شود.

  • تأثیر درد مزمن و داروهای هورمونی بر مغز

البته این تغییرات مغزی لزوما ناشی از اندومتریوز نیستند. درد مزمن لگن به تنهایی می‌تواند عاملی بروز اختلالات روانی و تغییرات مغزی باشد. علاوه بر این، داروهای هورمونی مانند برخی از داروهای ضدبارداری نیز ممکن است باعث نوسانات خلقی و افسردگی شوند. همچنین، ممکن است عوامل ناشناخته‌ای میان اندومتریوز و برخی اختلالات روانی مشترک باشند.

  • ارتباط میان اندومتریوز و اختلالات روانی

اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب، اختلال دوقطبی، و اعتیاد در زنان مبتلا به اندومتریوز شایع‌تر از دیگران است. زنانی که سابقه مشکلات روانی دارند نیز بیشتر در معرض خطر ابتلا به اندومتریوز هستند. در این میان، اختلال دوقطبی به نظر می‌رسد ارتباط بیشتری با اندومتریوز دارد. جالب اینکه شیوع اختلال دوقطبی در زنان مبتلا به اندومتریوز بیشتر از زنانی است که به دلایل دیگر دچار درد مزمن لگن هستند. این ارتباط احتمالاً به حساسیت مشترک به نوسانات هورمونی مرتبط است.

  • تأثیر علائم روانی بر تغییرات مغزی

در نهایت، تغییرات روانی ممکن است تنها نشانه‌های مشکلات مغزی ناشی از اندومتریوز باشند. ضایعات اندومتریوز در مغز می‌توانند علت بروز علائم روانی در برخی بیماران باشند. با این حال، تاکنون موردی از اختلالات روانی به‌طور مستقیم مرتبط با اندومتریوز مغزی گزارش نشده است.

مطالعه موردی: نمونه‌هایی از درگیری اندومتریوز مغزی

در اینجا درباره یک بیمار با اندومتریوز مغزی صحبت می‌کنیم که به خاطر اقدام به خودکشی و تشخیص اختلال دوقطبی و اختلال پانیک به بخش روانپزشکی مراجعه کرد. این بیمار بیش از ۲۵ سال دچار مشکلات خلقی بود. ویژگی‌های غیرمعمول و نوسانات خلقی او وضعیت را پیچیده کرده و به طور فرضی به ضایعات بافت اندومتریوز در مغز او ارتباط داشت. ما همچنین به بررسی مقالات علمی درباره اندومتریوز مغزی و مخچه‌ای پرداختیم تا علائم روانی قبلاً گزارش شده را پیدا کنیم.

  • سابقه پزشکی و خانوادگی

خانم L.B.، یک زن ۵۰ ساله با تشخیص اختلال دوقطبی و پانیک، در ۴۶ سالگی به دلیل اقدام به خودکشی در یک دوره هیپومانیک به بیمارستان مراجعه کرد. در خانواده او سابقه افسردگی، به ویژه از سمت مادر، مشاهده شده است. از دوران نوجوانی، او ویژگی‌های شخصیتی خاص و واکنش‌های عاطفی بالایی داشته است.

  • علائم اولیه اندومتریوز

علائم اندومتریوز او از ۲۳ سالگی با دردهای قاعدگی و شکمی آغاز شد. تشخیص بیماری پس از مشاهده کیست تخمدانی و گره‌های روده‌ای تأیید شد که نیاز به جراحی داشتند. علائم بعدی او شامل دردهای لگنی و دیسپارونی (درد در حین رابطه جنسی) بود که با درمان‌های هورمونی کنترل نشدند.

درمان‌های انجام‌شده و عوارض

  • جراحی‌های متعدد و درمان‌های هورمونی

او هفت بار جراحی برای برداشتن کیست‌ها و در نهایت برداشت رحم و تخمدان‌ها در ۴۵ سالگی انجام داد. درمان با آنالوگ‌های GnRH در ۲۸ سالگی به دلیل بروز علائم روانی قطع شد.

  • شروع نوسانات خلقی و مشکلات روانی

نوسانات خلقی از اوایل بزرگسالی وجود داشت، اما علائم جدی روانی مانند افسردگی و حملات پانیک با آغاز درمان هورمونی در ۲۸ سالگی شدت گرفتند. او در ۳۲ سالگی اولین دوره هیپومانیک خود را تجربه کرد که به نوسانات مکرر خلق و افسردگی منجر شد.

علائم عصبی و کشف ضایعات مغزی

  • شروع علائم عصبی

از ۳۵ سالگی، علائم عصبی شامل سردردهای مداوم، بی‌حسی دست، مشکلات بینایی، استفراغ، و سرگیجه ظاهر شدند. MRI مغز دو ضایعه در نیم‌کره چپ و رسوبات هموسیدرین در نیم‌کره راست را نشان داد. این ضایعات به عنوان اثرات ایسکمی فرض شدند، اما ارتباط احتمالی با اندومتریوز مغزی نیز مطرح بود.

  • تأثیر یائسگی القایی

یائسگی القایی علائم زنانگی و عصبی بیمار را کاهش داد، اما علائم روانی ادامه یافتند.

تشدید وضعیت روانی و بستری در روانپزشکی

  • بحران‌های روانی و اقدام به خودکشی

در ۴۶ سالگی، بیمار در یک دوره هیپومانیک دچار رفتارهای خودتخریبی شد که منجر به سوءاستفاده از دارو و اقدام به خودکشی گردید. او به دلیل وخامت حال به واحد روانپزشکی منتقل شد.

  • بررسی مجدد مغزی

MRI مجدد نشان داد که ضایعات مغزی تغییر یافته‌اند. مشاوره عصبی و زنان فرض کردند که این ضایعات، کانون‌های اندومتریوزی مغزی هستند که پس از یائسگی تغییر شکل داده‌اند.

سایر مطالعات انجام‌شده:

طی یک بررسی سیستماتیک، هفت گزارش مورد بررسی قرار گرفت. یکی از این گزارش‌ها به دلیل تمرکز بر بیمارانی که دچار خونریزی زیر عنکبوتی مکرر بودند و احتمالاً به دلیل بافت اندومتریوز در کانال نخاعی بود، حذف شد. همچنین گزارش دیگری به دلیل تمرکز بر مشکلات عصبی ناشی از درد مزمن یا مشکلات روانی در بیماران اندومتریوزی حذف گردید. در نهایت، هفت مورد دیگر از بیماران مبتلا به اندومتریوز مغزی از منابع جمع‌آوری و خلاصه شدند.

عدم وجود اختلالات روانی در بیشتر موارد

هیچ‌یک از موارد گزارش شده شامل اختلالات روانی نبودند و تنها یک زن ۳۹ ساله با سه سال سابقه توهمات ناشی از صرع قاعدگی علائم روانی و عصبی داشت. این بیمار مبتلا به اندومتریوز لگنی بود و علائم صرع او به‌طور خاص با قاعدگی‌اش مرتبط بود. MRI مغز نشان داد که رسوبات هموسیدرین در ناحیه خاصی وجود دارد. درمان اولیه با داروی پروژسترون بهبودی به همراه نداشت، اما داروهای آنالوگ GnRH تجویز شدند که موجب بهبودی کامل علائمش شد. با این حال، به‌دلیل عوارض جانبی زیاد، درمان متوقف شد و پس از قطع درمان، علائم دوباره عود کردند. داروی جدیدی به نام دینواگست تجویز شد که پس از ۲۴ هفته، تمامی دردهای لگن، درد قاعدگی و صرع بیمار به‌طور کامل بهبود یافت.

صرع‌های مرتبط با دوره قاعدگی

در موارد دیگر، صرع‌ها به‌طور خاص با دوره قاعدگی مرتبط بودند. یکی از این موارد مربوط به زن ۳۱ ساله‌ای بود که در روز اول قاعدگی دچار صرع‌های جزئی می‌شد. او هر ۳۰ دقیقه یک بار دچار حمله می‌شد و در این زمان احساس بی‌حسی و سردی در پای چپش داشت. نوار مغزی نشان داد که فعالیت‌های مغزی‌اش طبیعی است و هیچ نشانه‌ای از صرع مشاهده نشد. در سی‌تی‌اسکن، سه ضایعه در نواحی خاصی از مغز پیدا شد که MRI نشان داد این ضایعات قبلاً خونریزی کرده‌اند. بیمار تحت جراحی قرار گرفت و بررسی بافتی نشان داد که غدد اندومتریال در این نواحی وجود دارند. پس از جراحی، بیمار داروی دانازول دریافت کرد و دیگر دچار صرع نشد.

سردردهای شدید با حملات کانونی

در موردی دیگر، همکاران یک زن ۴۱ ساله را توصیف کردند که به دلیل درد مزمن لگن، قاعدگی شدید و درد قاعدگی به پزشک مراجعه کرده بود. او عمل جراحی لاپاراسکوپی و ابلیشن اندومتریال انجام داد، اما دو ماه بعد از جراحی، سردردهای شدیدی در سمت راست صورتش آغاز شد. این سردردها بیش از ۲۰ بار در روز اتفاق می‌افتادند و با حملات کانونی همراه بودند که مشکلات حسی و حرکتی در دست و لرزش در انگشت اشاره‌اش به دنبال داشت. این علائم با قاعدگی‌اش مرتبط بودند.
MRI و سی‌تی‌اسکن مغز نشان داد که یک ناهنجاری در مغز وجود دارد، اما نوار مغزی طبیعی بود. داروی کاربامازپین برای درمان حملات کانونی تجویز شد و بیمار جراحی دیگری برای کاهش خونریزی قاعدگی انجام داد. پس از تجویز داروی GnRH به مدت سه ماه، علائم عصبی او ناپدید شدند، اما پس از قطع دارو و از سرگیری قاعدگی، سردردها و حملات دوباره برگشتند. به دلیل عدم تمایل او به جراحی، بیمار به مدت دو سال تحت درمان با داروهای ضد صرع قرار گرفت. در نهایت، با جراحی هیستروکتومی و برداشتن تخمدان‌ها، مشکلات عصبی بیمار برطرف شدند.

موارد صرع بدون ارتباط با قاعدگی

در برخی موارد، حملات صرع ارتباطی با دوره قاعدگی نداشتند. اولین مورد در سال ۱۹۸۷ مربوط به زن ۲۰ ساله‌ای بود که به دلیل حملات صرع و سردردهای شدید به بیمارستان مراجعه کرده بود. او سه سال سردرد ضربانی در ناحیه پس‌سری داشت که هیچ ارتباطی با قاعدگی نداشت. سی‌تی‌اسکن نشان داد که یک ضایعه در ناحیه خاصی از مغز وجود دارد. بیمار تحت عمل جراحی قرار گرفت و در آن کیستی پیدا شد که مایع قهوه‌ای رنگ داشت. بررسی بافتی نشان داد که بافت اندومتریال در کیست وجود دارد. پس از جراحی، بیمار با داروی دانازول درمان شد و سردرد او به‌طور کامل برطرف شد.

تشخیص اندومتریوز مغزی

در نهایت، در موردی دیگر از یک زن ۴۴ ساله که مبتلا به صرع مرتبط با اندومتریوز مغزی بود، از زمان قاعدگی او دچار صرع، درد قاعدگی، ناراحتی لگنی و مشکلات روده‌ای شده بود. با وجود اینکه MRI مغز هیچ ضایعه‌ای نشان نداد، درمان با داروهای GnRH تأثیر مثبتی داشت و تعداد و مدت حملات صرع بیمار به‌طور قابل توجهی کاهش یافت. عمل جراحی برای برداشتن تخمدان‌ها و لوله‌های فالوپ انجام شد و علائم بیمار کاهش یافت.

بررسی مشکلات عصبی و روانی در زنان مبتلا به اندومتریوز مغزی

تمامی موارد گزارش شده، از جمله مورد مطالعه ما، شامل زنانی با علائم عصبی و روانی بودند که در سنین باروری (۲۰ تا ۴۴ سال) دچار مشکلات عصبی شده‌اند. در بیشتر این موارد، علائم عصبی غالب بودند و هیچ اختلال روانی گزارش نشده بود، به‌جز یک مورد که توهمات به عنوان نشانه‌ای از حمله‌های شناختی توصیف شد. در برخی از این بیماران، آسیب‌های مغزی مشاهده شده بود که ممکن است تأثیرات روانی قابل توجهی داشته باشد.

نتیجه‌گیری

اندومتریوز مغزی باید در بیمارانی که دچار علائم عصبی و روانی هستند، به‌ویژه در زنانی که سابقه اندومتریوز لگنی دارند، مد نظر قرار گیرد. اگرچه تغییرات مغزی ناشی از اندومتریوز در تصویربرداری مغزی ممکن است همیشه به وضوح قابل مشاهده نباشد، اما وجود علائم روانی مانند افسردگی، اضطراب و نوسانات خلقی می‌تواند به تشخیص این وضعیت کمک کند. درمان‌های مناسب و دقیق می‌توانند به بهبود کیفیت زندگی بیماران کمک کنند، بنابراین توجه به علائم روانی و بررسی دقیق آن‌ها در کنار سایر علائم فیزیکی این بیماری ضروری است.

منبع:

Elefante C, Brancati GE, Oragvelidze E, Lattanzi L, Maremmani I, Perugi G. Psychiatric Symptoms in Patients with Cerebral Endometriosis: A Case Report and Literature Review. J Clin Med. 2022 Dec 4;11(23):7212. doi: 10.3390/jcm11237212. PMID: 36498786; PMCID: PMC9738496.