زردچوبه (کورکومین) و سرطان: مکانیسم‌های مولکولی، اثرات درمانی و چشم‌انداز بالینی

زردچوبه (کورکومین) و سرطان: مکانیسم‌های مولکولی، اثرات درمانی و چشم‌انداز بالینی

مقدمه

زردچوبه (Curcuma longa) یکی از گیاهان دارویی ارزشمند و غنی از ترکیبات فعال زیستی، به‌ویژه کورکومین، است. کورکومین به دلیل خواص ضدالتهابی، آنتی‌اکسیدانی و تأثیرگذاری بر مسیرهای مولکولی، در دهه‌های اخیر توجه ویژه‌ای در پژوهش‌های علمی و حوزه پیشگیری و مدیریت بیماری‌های وابسته به التهاب مزمن پیدا کرده است. این ترکیب علاوه بر نقش‌های متابولیک و ایمنی، توانایی مداخله در مسیرهای سیگنالینگ مرتبط با سرطان، پیری سلولی، اختلالات متابولیک و آسیب بافتی را نیز نشان داده است. با توجه به شیوع رو به افزایش بیماری‌های التهابی و سرطان، بررسی جامع مکانیسم‌های عملکرد کورکومین ضرورت دارد.

زردچوبه و کورکومین چیست؟ ساختار و ویژگی‌های زیستی

کورکومین اصلی‌ترین ترکیب فعال زردچوبه است که به گروه پلی‌فنول‌ها تعلق دارد. ساختار شیمیایی آن شامل پیوندهای مزدوج و گروه‌های بتادی‌کتون است که موجب خواص آنتی‌اکسیدانی و ضدالتهابی قوی آن می‌شود. این ترکیب قادر است رادیکال‌های آزاد را خنثی کرده، مسیرهای التهابی را خاموش کرده و از سلول‌ها در برابر استرس اکسیداتیو محافظت نماید. همین ویژگی‌ها کورکومین را به یک عامل موثر در مدیریت بیماری‌های مزمن، به‌ویژه سرطان، تبدیل کرده است.

مکانیسم‌های مولکولی کورکومین در سرطان

۱. مهار مسیر PI3K/Akt/mTOR

کورکومین با مهار فعالیت PI3K و Akt، موجب کاهش فسفریلاسیون mTOR می‌شود. این مسیر یکی از حیاتی‌ترین مسیرهای سیگنالینگ برای رشد، بقا و تکثیر سلول‌های تومور است. مهار آن می‌تواند به القای آپوپتوز و اتوفاژی در سلول‌های سرطانی منجر شود. افزایـش بیان PTEN به‌عنوان مهارکننده طبیعی مسیر PI3K/Akt یکی از اثرات مهم کورکومین است.

۲. مهار مسیر JAK/STAT

کورکومین مسیر JAK/STAT را به‌ویژه STAT3 مهار می‌کند. STAT3 یکی از فاکتورهای کلیدی در تومورها برای رشد، بقا و مقاومت دارویی است. مهار آن باعث کاهش تکثیر، کاهش ویژگی‌های سلول‌های بنیادی سرطانی و کاهش توانایی تهاجم می‌شود.

۳. اثرگذاری بر مسیر MAPK

کورکومین با تحریک مسیر MAPK می‌تواند استرس اکسیداتیو و تولید ROS را افزایش دهد. این فرآیند موجب فعال شدن مسیرهای مرگ سلولی و القای آپوپتوز در سلول‌های سرطانی می‌شود.

تنظیم اپی‌ژنتیک، فروپتوز و مهار التهاب

۱. تنظیم اپی‌ژنتیک و miRNAها

کورکومین قادر است بیان miRNAهای سرکوب‌کننده تومور را افزایش و miRNAهای آنکوژنیک را کاهش دهد. این اثرات اپی‌ژنتیک، مسیرهایی مانند PI3K/Akt و NF-κB را تحت تأثیر قرار داده و موجب کاهش متاستاز و تکثیر توموری می‌شود.

۲. القای فروپتوز

مطالعات جدید نشان داده‌اند که کورکومین با تغییر در متابولیسم آهن و افزایش حساسیت غشای سلولی نسبت به اکسیداسیون لیپیدها، می‌تواند فروپتوز را در سلول‌های سرطانی القا کند؛ مکانیسمی که برای تومورهای مقاوم به آپوپتوز بسیار ارزشمند است.

۳. مهار التهاب از طریق NF-κB

کورکومین با مهار مسیر NF-κB که یکی از مسیرهای اصلی تنظیم التهاب است، می‌تواند بیان سیتوکین‌های التهابی و پروتئین‌های ضدآپوپتوز را کاهش دهد. این امر موجب کاهش رشد تومور و مهار التهاب مزمن می‌شود.

کاربردهای بالینی و فارماکولوژیک کورکومین

۱. محدودیت زیست‌دسترس‌پذیری

کورکومین جذب خوراکی ضعیفی دارد، به سرعت متابولیزه می‌شود و پایداری کمی در محیط فیزیولوژیک دارد؛ به همین دلیل زیست‌دسترس‌پذیری پایین یکی از چالش‌های اصلی استفاده درمانی آن است.

۲. نقش نانوفرمولاسیون‌ها

فناوری نانو از طریق فرموله‌کردن کورکومین در لیپوزوم‌ها، نانوامولسیون‌ها، میسل‌ها و پلیمرهای نانو توانسته است جذب و پایداری کورکومین را به‌طور قابل توجهی افزایش دهد. مطالعات بالینی نشان داده‌اند که نانوکورکومین اثرات ضدتوموری قوی‌تری نسبت به فرم آزاد دارد.

۳. ترکیب درمانی و هم‌افزایی

ترکیب کورکومین با شیمی‌درمانی، درمان‌های هدفمند و ترکیبات گیاهی دیگر، اثرات سینرژیک ایجاد کرده و می‌تواند مقاومت دارویی را کاهش دهد و اثربخشی درمانی را افزایش دهد.

۴. ایمنی و تحمل‌پذیری

کورکومین در دوزهای مختلف غالباً ایمن گزارش شده است، اما مطالعات گسترده و طولانی‌مدت برای تعیین دوزهای ایمن، بررسی اثرات جانبی و تعامل با سایر داروها ضروری است.

چالش‌های موجود و فرصت‌های آینده

علیرغم پتانسیل قوی کورکومین، زیست‌دسترس‌پذیری پایین همچنان چالش اساسی است. توسعه نانوفُرموله‌های هدفمند، طراحی حامل‌های هوشمند و کنترل‌شده، و انجام کارآزمایی‌های بالینی بزرگ و دقیق، از الزامات ورود کورکومین به فازهای درمانی استاندارد است. همچنین مطالعات بیشتری برای بررسی نقش کورکومین در فروپتوز، مقاومت دارویی، تنظیم اپی‌ژنتیک و اثرات آن در انواع سرطان‌های شایع مانند سینه، کبد و پروستات ضروری است.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

  • کورکومین یکی از مؤثرترین ترکیبات طبیعی با نقش گسترده در مهار مسیرهای سیگنال‌دهی تومور، افزایش آپوپتوز و فروپتوز، و تنظیم اپی‌ژنتیک است.
  • زیست‌دسترس‌پذیری پایین بزرگ‌ترین چالش بالینی آن است، اما نانوفرمولاسیون‌ها راه‌حلی امیدوارکننده برای رفع این محدودیت هستند.
  • ترکیب کورکومین با درمان‌های استاندارد می‌تواند اثرات ضدسرطانی را تقویت کرده و مقاومت دارویی را کاهش دهد.
  • تحقیقات آینده باید بر توسعه فرمولاسیون‌های کارآمد، مطالعات بالینی بزرگ‌مقیاس و بررسی مکانیسم‌های سلولی عمیق‌تر متمرکز شود.

کورکومین زردچوبه یک مولکول چندوجهی با ظرفیت درمانی قابل توجه است که در صورت رفع محدودیت‌های فارماکوکینتیکی، می‌تواند به بخشی جدایی‌ناپذیر از رویکردهای نوین درمان سرطان تبدیل شود.

هایپرپلازی پروستات و سرطان پروستات: ارتباط سطح کلسیم و PSA

هایپرپلازی پروستات و سرطان پروستات: ارتباط سطح کلسیم و PSA

تعیین ارتباط سطح کلسیم و آنتی ژن اختصاصی پروستات خون، در بیماران مبتلا به هایپرپلازی پروستات و سرطان پروستات

در این مقاله به بررسی رابطه بین سطح کلسیم و آنتی‌ژن اختصاصی پروستات (Prostate Specific Antigen – PSA) در بیماران مبتلا به هایپرپلازی و سرطان پروستات می‌پردازیم. سرطان پروستات یکی از شایع‌ترین انواع سرطان و دومین علت مرگ ناشی از سرطان در مردان آمریکایی است و شیوع آن رابطه مستقیمی با افزایش سن دارد. با توجه به میزان بالای مرگ و میر ناشی از سرطان پروستات، روش‌های غربالگری جهت تشخیص و پیگیری، از اهمیت زیادی برخوردار است. PSA به عنوان قابل‌ استفاده‌ترین نشانگر تومور برای تشخیص و پیگیری سرطان پروستات به کار می‌رود. با این حال، حساسیت و اختصاصیت این نشانگر به اندازه‌ای نیست که آن را به عنوان یک نشانگر تومور ایده‌آل مطرح کند؛ به همین دلیل، روش‌های مختلفی برای بهبود استفاده بالینی از PSA ابداع شده‌اند.

 PSA و ارتباط آن با سرطان پروستات

در مطالعات و تحقیقات متعدد، محدوده طبیعی PSA بین ۰ تا ۴ نانوگرم در میلی‌لیتر تعیین‌شده‌است و استفاده از مقادیر طبیعی PSA برای هر گروه سنی خاص، PSA را به عنوان یک نشانگر تومور حساس‌تر برای سرطان پروستات مطرح‌ساخته‌است. PSA برای سرطان پروستات اختصاصی نیست و در هایپرپلازی خوش‌خیم پروستات، التهاب پروستات و دستکاری پروستات نیز افزایش می‌یابد. در اغلب بیماران، یک آندروژن مستقل با نتایج مخرب افزایش می‌یابد و نیز بیان گیرنده‌های آندروژنی در سلول‌های وابسته به آندروژن و غیر وابسته به آندروژن گسترش پیدا می‌کند. این باعث ایجاد یک فنوتیپ جدید سلولی با کاهش آپوپتوز و تکثیر زیاد می‌شود که شرایطی را برای رشد غیرعادی و تهاجمی فراهم می‌کند.

مراحل سرطان پروستات و نقش آندروژن

سرطان پروستات دو مرحله دارد:

  1. مرحله سریع: در این مرحله، سلول برای زنده‌ماندن وابسته به آندروژن است. درمان با قطع آندروژن می‌تواند در برگشت تومور نقش داشته باشد. در این حالت، درمان با قطع آندروژن در این سلول‌ها باعث افزایش کلسیم داخل‌سلولی و فعال‌شدن اندونوکلئاز وابسته به کلسیم-منیزیم می‌شود؛ که به تخریب DNA و القای آپوپتوز منجر می‌شود. البته درمان با قطع آندروژن، اگرچه می‌تواند آپوپتوز موقت ایجاد کند، اما ممکن است به عنوان فاکتور تسهیل‌کننده در انتقال سلول به فنوتیپ غیروابسته به آندروژن عمل کند. همچنین برای درمان سرطان پروستات وابسته به آندروژن از یونوفورهای کلسیم یا مهارکننده‌های پمپ SERca استفاده می‌شود.
  1. مرحله تأخیری: این مرحله با افزایش تکثیر سلولی و مقاومت به آپوپتوز مشخص می‌شود و وابسته به آندروژن نیست. در این مرحله، سلول‌های نوروآندوکرین بدخیم (NE) افزایش می‌یابد. این سلول‌ها فاقد گیرنده‌های آندروژنی بوده و به همین دلیل غیروابسته به آندروژن هستند. در این مرحله، بیان آنکوپروتئین‌های ضد آپوپتوز BCL2 نیز افزایش می‌یابد. در سلول‌های اپیتلیال پروستات به طور طبیعی BCL2 بیان نمی‌شود.

ارتباط کلسیم خون و احتمال سرطان پروستات

افزایش کلسیم خون احتمال ابتلا به سرطان پروستات را افزایش می‌دهد. در شرایط پاتولوژیک، غلظت کلسیم بیشتر تغییر می‌کند. افزایش بیش از اندازه غلظت کلسیم موجب فعال‌شدن آنزیم هیدرولاز، به‌هم‌خوردن تعادل بین تولید و مصرف انرژی، دژنره‌شدن اسکلت سلولی و در نهایت مرگ سلول می‌شود. بنابراین افزایش کلسیم، نقش سیتوتوکسیک دارد و در ایجاد بیماری‌ها اهمیت دارد. تحریک بیش از حد و مواد سیتوتوکسیک مانند زنوبیوتیک، می‌تواند موجب ورود مرگ‌بار کلسیم به سلول‌ها شود.

عوارض افزایش و کاهش کلسیم در بدن

افزایش کلسیم می‌تواند سیستم ایمنی بدن را تضعیف کند، فاصله QT قلب را کاهش دهد، باعث کاهش انقباضات عضلانی دستگاه گوارش و ایجاد یبوست و بی‌اشتهایی شود و به صورت بلورهای فسفات کلسیم در بدن رسوب کند که منجر به تشکیل سنگ کلیه می‌شود. از سوی دیگر، کاهش کلسیم در مایعات بدن منجر به:

  • افزایش تحریک‌پذیری در مغز و ایجاد تشنج
  • تغییر در فعالیت آنزیم‌های سلولی
  • افزایش نفوذپذیری در برخی سلول‌ها
  • اختلال در انعقاد خون

روش و هدف مطالعه

این مطالعه به منظور تعیین سطح PSA و کلسیم و بررسی رابطه بین این عوامل انجام شد. در این مطالعه مقطعی، تعداد ۴۰۰ مرد بالای ۴۰ سال که بیوپسی پروستات انجام داده‌بودند انتخاب شدند. پس از بررسی پاتولوژیست، در ۲۰۰ نفر از آن‌ها سرطان پروستات (قبل از پروستاتکتومی) و در ۲۰۰ نفر دیگر هایپرپلازی پروستات گزارش شد. افرادی که پروستاتکتومی شده‌بودند یا بیوپسی پروستات آن‌ها طبیعی بود از مطالعه حذف شدند.

نتایج مطالعه:

افرادی که سرطان پروستات داشتند کاهش میزان کلسیم خون را در مقایسه با افزایش میزان PSA نشان دادند؛ ولی در مقایسه با افراد مبتلا به هایپرپلازی پروستات، کاهش کمتری مشاهده شد. به بیان دیگر، سطح کلسیم خون در هر دو گروه مبتلا به سرطان و هایپرپلازی پروستات کاهش یافت، اما سطح کلسیم در افراد مبتلا به سرطان پروستات نسبت به افراد دارای هایپرپلازی پروستات کاهش چشمگیرتری داشت که با یافته‌های مطالعات قبلی مطابقت دارد.

مطالعات مرتبط با ویتامین D و کلسیم و خطر ابتلا به سرطان پروستات

مطالعات متعددی نشان داده‌اند که میزان بالای کلسیم بدن ممکن است خطر ابتلا به سرطان پروستات را افزایش دهد. در یکی از این تحقیقات، ۲۸۱۴ مرد مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که افرادی که سطح کلسیم بالایی در بدن خود داشتند، ۲.۶۸ برابر بیشتر در معرض خطر ابتلا به سرطان پروستات بودند، در مقایسه با افرادی که میزان کلسیم پایین‌تری داشتند.

  • ارتباط بین سطح PSA و سن

در سال ۱۹۹۴، استرلینگ و همکاران در ایالت مینه‌سوتای آمریکا تحقیقی انجام دادند و دریافتند که غلظت سرمی PSA با افزایش سن افزایش می‌یابد. همچنین، استامی و همکاران در مطالعه‌ای گذشته‌نگر، سطح PSA را در مردان مبتلا به سرطان پروستات در طی پنج سال بررسی کردند و نتیجه گرفتند که PSA می‌تواند به‌عنوان ابزاری مفید برای تشخیص زودرس و پیگیری سرطان پروستات استفاده شود.

  • ارزش PSA و PSAV در غربالگری سرطان پروستات

در مطالعه مول و همکاران که شامل ۱۱۸۶۱ نفر بود، مشخص شد که ارتباط PSA و سرعت تغییر آن (PSAV) با سن در غربالگری سرطان پروستات و تصمیم‌گیری برای نمونه‌برداری پروستات بسیار مؤثر است. در مطالعات دیگر نیز مشاهده شد که سطح PSA در مردان بالای ۵۰ سال، حتی بدون شواهد بالینی از سرطان، با سن افزایش می‌یابد. این نتایج منجر به معرفی مفهوم “محدوده PSA متناسب با سن” شد و در مطالعه حاضر نیز این رابطه تأیید گردید.

  • خطرات مکمل‌های ویتامین D و کلسیم در مردان مبتلا به سرطان پروستات

مطالعات جدید نشان می‌دهد که مصرف مکمل‌های ویتامین D و کلسیم در مردان مبتلا به سرطان پروستات می‌تواند خطرناک باشد. در بررسی نتایج ۱۲ آزمایش بالینی روی ۲۴۰۰ مرد مبتلا به سرطان پروستات، مشاهده شد که افرادی که تحت هورمون‌درمانی بودند و به طور روزانه از مقادیر پیشنهادی ویتامین D و کلسیم استفاده می‌کردند، دچار کاهش تراکم مواد معدنی استخوان شدند. محققان آمریکایی اعلام کردند که میزان بالای کلسیم در خون می‌تواند خطر ابتلا به سرطان پروستات را به طور چشمگیری افزایش دهد.

ارتباط ویتامین D و نور خورشید با خطر سرطان پروستات

مطالعات نشان داده‌اند که با انجام یک آزمایش خون ساده می‌توان میزان خطر ابتلا به سرطان پروستات را پیش‌بینی کرد. ویتامین D، که یکی از ویتامین‌های ضروری به شمار می‌آید، در دسته هورمون‌های استروئیدی قرار دارد. این ویتامین یا از طریق رژیم غذایی وارد بدن می‌شود یا در اثر تابش نور خورشید بر پوست به فرم فعال خود تبدیل می‌شود.

  • تأثیر نور خورشید بر سطح ویتامین D و خطر سرطان پروستات

تحقیقات حاکی از آن است که مردانی که در نواحی با نور کم زندگی می‌کنند، بیشتر در معرض ابتلا به سرطان پروستات قرار دارند. همچنین، در مردان مسن که سطح ویتامین D آنها به دلیل کاهش در معرض نور خورشید بودن یا اختلال در فعالیت آنزیم‌های فعال‌کننده این ویتامین، پایین است، خطر ابتلا به سرطان پروستات بیشتر می‌شود. این مسئله در مردان آفریقایی-آمریکایی نیز مشهود است، چراکه ملانین بیشتر در پوست این افراد، تابش اشعه فرابنفش را محدود کرده و تولید ویتامین D را کاهش می‌دهد.

  • تأثیر رژیم غذایی و کلسیم بر سطح ویتامین D

مصرف مواد غذایی غنی از کلسیم، سطح سرمی ویتامین D را کاهش‌داده و با افزایش خطر سرطان پروستات همراه است. در مقابل، رژیم غذایی ژاپنی‌ها که غنی از ویتامین D ناشی از مصرف ماهی است، به کاهش خطر این سرطان منجر شده‌است. مطالعات نشان می‌دهند که ویتامین D دارای خاصیت آنتی‌پرولیفراتیو است و از طریق توقف سیکل سلولی، بر رده‌های سلولی سرطان پروستات اثر مهاری دارد.

  • رابطه میان کلسیم و افزایش خطر سرطان پروستات

در برخی مطالعات، مصرف کلسیم بالاتر از دوز توصیه‌شده، احتمال ابتلا به سرطان پروستات را افزایش می‌دهد. محققان معتقدند که این ارتباط ممکن است علاوه بر سطح کلسیم، به افزایش سطح هورمون‌های پاراتیروئیدی نیز مربوط باشد، زیرا در بیمارانی که به دلیل سطح بالای کلسیم تحت درمان قرار می‌گیرند، کمبود ویتامین D نیز وجود دارد که منجر به افزایش هورمون‌های پاراتیروئیدی در خون می‌شود.

  • نتایج مطالعات درباره مصرف بالای کلسیم و سرطان پروستات

نتایج تحقیقات اخیر در ایالات متحده نشان می‌دهد که مصرف زیاد کلسیم با افزایش خطر سرطان پروستات مرتبط است. محققان دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و موسسه پیشگیری از سرطان کالیفرنیا در مطالعه‌ای که روی ۷۸۳ مرد آفریقایی-آمریکایی انجام شد، دریافتند که افرادی با مصرف بالای کلسیم، دو برابر بیشتر از دیگران به سرطان پروستات پیشرفته مبتلا می‌شوند.

نتیجه‌گیری

طبق این مطالعه، رابطه‌ای منفی بین سن و سطح کلسیم و رابطه‌ای مثبت بین سن و سطح PSA وجود دارد. همچنین، رابطه‌ای منفی بین سطح کلسیم سرمی و PSA مشاهده شد. اگرچه سطح کلسیم خون در سرطان پروستات به عنوان یک مارکر مهم مطرح است، اما به دلیل دخالت عوامل دیگر، سطح کلسیم نمی‌تواند به عنوان یک نشانگر اختصاصی برای سرطان پروستات به تنهایی به کار رود. بنابراین پیشنهاد می‌شود با ارزیابی عواملی نظیر هورمون‌های کلسی‌تونین، پاراتورمون و ویتامین D3، مطالعات بیشتری برای درک بهتر این رابطه انجام گیرد.

منبع

باغی نیا، محمودرضا، شریعت زاده، سیدمهدی، و باغی نیا، ندا. (1392). تعیین ارتباط سطح کلسیم و آنتی ژن اختصاصی پروستات خون, در بیماران مبتلا به هایپرپلازی پروستات و سرطان پروستات. مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک